صنعت فولاد به عنوان صنعت مهم و استراتژیک نه تنها در کشور ایران بلکه در تمامی کشورها چه کشورهای در حال توسعه و چه توسعه یافته مطرح می شود و بر این اساس تصمیم گیری ها و عوامل تاثیرگذار بر بازار این صنعت، معمولاً با حساسیت ویژه مورد بررسی قرار می گیرد.
در ایران نیز بخش قابل توجهی از صنایع داخلی نیازمند تامین مناسب محصولات فولادی هستند و در صورت آسیب دیدن این صنعت بسیاری از صنایع پسین و پیشین دچار اختلال می شوند.
بنابراین مباحث مربوط به این صنعت نه تنها بُعد اقتصادی، بلکه از بُعد اجتماعی و فرهنگی قابل بررسی است چرا که در حال حاضر بالغ بر 30.000 خانوار، مستقیم از قِبَل این صنعت امرار معاش می کنند و از آنجا که فولاد در ارزآوری خصوصاً در زمان کاهش درآمدهای نفتی نقش مهمی ایفا می کند، نوسان در این بازار به بازارهای دیگری که شاید ظاهراً ارتباطی با فولاد نداشته باشد، تسری پیدا می کند.
ضمن اینکه ظرفیت ها و مزیت های بالقوه و بالفعل بسیاری در این حوزه وجود دارد که بلاشک بهبود وضعیت آن کمک شایانی به اقتصاد کشور خواهد کرد.
علی رغم اهمیت و لزوم توجه ویژه به این صنعت، خصوصاً در شرایط اقتصادی بوجود آمده، در حال حاضر نه تنها بهبودی حاصل نشده بلکه در چند سال اخیر مشکلات و شوک های بسیاری در این حوزه بوجود آمده است و هر روز به گونه ای تن نحیف و ناتوان شده این صنعت می لرزد.
به طوری که بر خلاف باور عموم مبنی بر متمول بودن صاحبان این صنعت کارخانجات فولادی یا تعطیل شده و یا بر لبه تیغ قرار دارند که در صورت استمرار این وضعیت و تصمیم اشتباه دیگر، تیر خلاص بر پیکر آنها خواهد خورد. چرا که صنعت فولاد از سویی بابت مناقشات سیاسی بین کشورهای منطقه خصوصاً روسیه و از سوی دیگر به دلیل بی قاعدگی و تصمیم های غیرکارشناسی، آسیب فراوان متحمل شده است.
یکی از عمده ترین مشکلات صنعت فولاد عدم تناسب در زنجیره فولاد است که به دلیل تصمیم گیری های کارشناسی نشده به وجود آمده و تعادل میان فعالان این زنجیره را کاملاً به هم زده است. طوری که با تصمیم های اخیر یک بخش از این زنجیره دچار زیان بالا شده و بخش دیگر حاشیه سود بالایی کسب می کند.
در حالی که بایستی سیاست های اتخاذ شده به تناسب بوده و اگر سودی است برای کل متولیان این بخش و اگر زیانی است برای همه فعالان باشد. نباید فراموش کنیم که در اقتصاد فعالان حوزه های مختلف چه مستقیم و چه غیر مستقیم در ارتباط با هم می باشند و وقتی تصمیمی برای چند بنگاه اقتصادی اتخاذ می شود آثار و پیامدهای آن بر صنایع وابسته بایستی مورد بررسی قرار گیرد.
لزوم عرضه کالا در بورس صرفاً برای قسمتی از فعالان زنجیره و عدم الزام سایر فعالان در همان حوزه، جز رانت و فساد و تقویت دلالی نتیجه ای نخواهد داشت. بر این اساس پیشنهاد می شود وزارت خانه محترم جهت رهاسازی فولاد از این سیکل پر هزینه و معیوب و اصلاح صحیح قیمت های دستوری، با همکاری و همفکری بخش خصوصی، کل زنجیره را با کارشناسان و نمایندگان آگاه، مجدداً مورد مطالعه قرار دهد.
این مطالعه باید از ابتدای زنجیره ،که سنگ آهن است، تا محصول نهایی به دقت و با رعایت تناسب و واقع بینی انجام پذیرد به طور مثال معیار مناسبی همانند قیمت گندله انتخاب و قیمت آهن اسفنجی، شمش و مقاطع فولادی به تناسب این معیار انتخاب گردد.
مشکل صادرات محصولات فولادی
موضوع بعدی که انتظار است مد نظر مسئولین و دغدغه تصمیم گیران باشد، تمرکز بر مقوله توسعه بخش صادراتی بازارهای صادراتی و استفاده از فرصت ها باشد.
متاسفانه نه تنها کمکی به گسترش این بازار نشده است بلکه در موقعیت بازار خارجی بسیار مناسبی که اخیراً به واسطه جنگ روسیه و اکراین ایجاد شد، فرصت سوزی بزرگی اتفاق افتاد که هنوز هم در خصوص این موضوع ابهامات زیادی مطرح است.
مشکلات صنعت فولاد در ایران با بروز جنگ بیشتر شد.جنگ باعث افزایش قیمت جهانی فولاد شد که می توانست ارزآوری بسیار خوب و درآمد قابل توجهی را متوجه کشور نماید. فرصتی که در حداقل 5 سال اخیر بی سابقه بود اما در یک اقدام بهت آور دقیقاً در همان زمان با صدور بخشنامه خلق الساعه، عوارض و تعرفه های نامعقول صادراتی بر محصولات فولادی چه کالای نهایی و چه کالای واسطه وضع شد، که باعث شد بازاری که با مشقت بسیار در سال های طولانی به دست آمده بود از بین رود.
پس از 45 روز و بعد از حذف عوارض به دلیل دامپینگ روسیه در فولاد، کاهش شدید قیمت رخ داد که این موضوع نیز ضربه ای دیگر بود. وضع عوارض صادراتی به بهانه کنترل قیمت بازار و عرضه کالا با قیمت پایین به مصرف کننده و آن هم در بهترین شرایط بین المللی توجیه مناسبی برای نابودی بازار فولاد ایران نیست.
تردیدی نیست فعالان حوزه فولاد تمایل به ارائه محصولِ با کیفیت و با قیمت مناسب به مصرف کننده دارند و از این موضوع استقبال می کنند. اما این مهم زمانی تحقق می یابد که قیمت تمام شده محصول کاهش یابد.
سوال اصلی اینجاست با افزایش قیمت حامل های انرژی به میزان حداقل 5 برابر، مواد اولیه به طور مثال قراضه و آهن اسفنجی و فروآلیاژها، حقوق و مزایای پرسنل که بالغ بر 57 درصد افزایش داشته است و افزایش هزینه های حمل و نقل چگونه می توان قیمت محصول نهایی را کاهش داد؟ بخش خصوصی با کدام منطق و اصلی می تواند بدون اینکه ورشکست و تعطیل شود قیمت محصول را پایین تر از قیمت تمام شده ارائه دهد؟
شک نداشته باشیم با شعار حمایت از مصرف کننده در یک مقطع زمانی و فشار به تولید کننده عواقب بسیاری را متحمل خواهیم شد. از جمله تعطیلی صنایع فولادی که خود باعث بیکاری گسترده شده و از همه مهمتر در دراز مدت افزایش قیمت محصولی را خواهیم داشت که امروز به خاطر کاهش اجباری و دستوری قیمت آن هزاران مشکل دیگر به وجود آمده است.
مثال این کار به مثال فنری می ماند که به زور جمع شود. تعطیلی صنایع باعث تعطیلی تولید، متعاقباً کاهش تولید، افزایش تقاضا و کاهش عرضه می شود که دلیل لازم و کافی برای افزایش قیمت محصول و به وجود آمدن بازار سیاه است.
تامین انرژی کارخانجات
یکی دیگر از مشکلات صنعت فولاد، تامین انرژی کارخانجات است که اخیراً این معضل بسیار عمیق شده است. پیشنهاد می شود شرکت های خصوصی جهت رفع کامل این مشکل و تامین برق مطمئن، با تشکیل کنسرسیوم نسبت به ایجاد نیروگاه اقدام نمایند. البته این اقدام با توجه به شرایط سخت سرمایه گذاری بدون مساعدت دولت امکان پذیر نمی باشد و نیاز است دولت محترم نیز در کنار بخش خصوصی با تسهیلاتی که ارائه می دهد مشوق بوده و این مشکل را به صورت ریشه ای مرتفع نماید.
امید دارم در آیندهای نزدیک با مساعدت دولت و همکاری و همدلی انجمن های مرتبط، شاهد کاهش مشکلات صنعت فولاد و درخشش دوباره این صنعت مهم در کشور باشیم. انشالله.